بررسی Challengers: Zendaya یک فیلم تنیس روانی-جنسی ارائه می کند

بلند، بلند، کمی کثیف و بسیار عرق کرده، متقاضیان ممکن است آنطور که اولین تریلر انفجاری آن نشان داده شد، جذاب نباشد، اما همچنان یک فیلم عالی است. زندایا، مایک فیست و جاش اوکانر یک مثلث عاشقانه تنیس بسیار سمی را در مرکز همه چیز تشکیل می‌دهند، هر یک از شرکایشان با شیمی و کاراکترهای عمیقاً درک شده می‌ترکند.

این فیلم داستان سه نفر را روایت می کند که چه خوب و چه بد با تنیس درگیر شده اند. تاشی دانکن (زندایا) یک قهرمان نوجوانان بود که آماده بود قبل از یک مصدومیت وحشتناک او را به عنوان مربی کار کند. او اکنون با آرت دونالدسون (فیست) ازدواج کرده است، یک بازیکن بزرگ اما دور از یکی از آنها که در با وجود تمرینات تاشا بزرگ است. آنها بیش از یک دهه پیش زمانی که آرت با پاتریک تسوایگ (اوکانر) کمی غیر قابل احترام دوست بود، ملاقات کردند. متقاضیان اغلب از فلاش بک برای گره زدن این سه نفره پیچیده استفاده می کند، زیرا آرت و پاتریک از دوستان به دشمنان، تاشا و پاتریک از عاشقان به مشکل، آرت و تاشا از دوستان تنیس به زن و شوهر تبدیل می شوند.

قسمت اعظم فیلم در طول یک مسابقه دو هفته‌ای اتفاق می‌افتد (فیلز با نام خنده‌دار فیلم چالش‌گر شهر تایر، که در زمین‌های شیک نیو روشل اتفاق می‌افتد). اینجا جایی است که آرت، پاتریک و ناگزیر تاشی پس از سال‌ها دوری دوباره با هم ملاقات می‌کنند، همه به پایان کارشان نزدیک می‌شوند، اما در مراحل مختلف پذیرش آن. وقتی آرت و پاتریک در دور پایانی با هم روبرو می‌شوند، خاطرات زیادی را زنده می‌کند و آتش چیزی که می‌تواند مسابقه نهایی آنها باشد را شعله‌ور می‌کند.

چنین داستان سرایی غیرخطی گاهی آزاردهنده است و رگبارهای نامنظم بین خطوط زمانی یکی از ایرادات اصلی فیلم است. تیم آرایش و مو در طول سال‌ها برای متمایز کردن این شخصیت‌ها شگفت‌انگیز انجام می‌دهند و بازیگران نیز برای روشن کردن همه چیز، فرسودگی و پارگی پیری را به خوبی انجام می‌دهند. با توجه به اینکه چگونه هر فلاش بک به مسابقه فعلی و بالعکس می رسد، چندان گیج کننده نیست، اما باعث ایجاد یک تجربه تماشای متزلزل می شود. و استفاده بیش از حد از Chirons کمکی به آن نمی کند، زیرا همه چیز در یک دوره 13 ساله با ویژگی های کافی که شما باید به تنهایی حساب را انجام دهید، کمکی نمی کند.

متقاضیان در سایر زمینه ها نیز همین رگه قدرت را دارد. به کارگردانی لوکا گوادانینو، که هنوز در انتظار اوج کار خود در سال 2017 است. مرا به نام خود صدا کن، ماکسیمالیست در این فیلم، با استفاده از زوایای عجیب دوربین، اسلوموشن بی امان، و چند سوزن مشکوک. گاهی اوقات صدای خیلی بلند است، و گاهی اوقات ترکیب صدا حتی شنیدن دیالوگ فوق العاده و تند را سخت می کند. همچنین ممکن است از موسیقی متن ترنت رزنور و آتیکوس راس استفاده شده باشد مصنوعی بیش از حداین منتقد تقریبا غیرممکن فکر می کرد.

https://www.youtube.com/watch?v=VobTTbg-te0

در اینجا می توان ایرادات زیادی به آنها پیدا کرد، اما این فقط به این دلیل است که بسیاری از فیلم در غیر این صورت بسیار خوب کار می کند. درام مرکزی فراتر از کلمات آبدار است، و نحوه آشکار شدن روابط فوق العاده است. زندایا در نقش تاشا دونالدسون، خواهرزاده دانکن، عضله بازیگری کاملاً متفاوتی نسبت به آنچه تماشاگران دیده اند نشان می دهد. او یک جامعه‌شناس وسواس تنیس است (حداقل به شیوه‌ای که ورزشکاران نخبه باید باشند)، مصمم است که به هر وسیله‌ای که لازم باشد در بازی بماند. او نیاز دارد برنده شدن، اما در عین حال سنتی ترین تعریف برنده شدن را ندارد. در صحنه های فلش بک اولین ملاقات تاشا با پسرها، او نه فقط برای سرگرمی، بلکه برای عشق بازی آنها را آزار می دهد.

با وجود اینکه فیلم دارای درجه R است، اما از طریق رابطه جنسی نیست – این سه ستاره هرگز کاملاً برهنه نیستند، هرگز فراتر از گریم سنگین یا برخی قوزهای خشک نمی روند. اما متوقف نمی شود متقاضیان شهوانی محض، و نگاه فضولانه تاشا به هنر و پاتریک (و تنیس آنها) به آن می افزاید. پسرها در سطح او به عنوان ورزشکاران یا طرفداران تنیس روانی-جنسی نیستند، و تماشای زندایا که آنها را با آن لبخند حیله گرانه اش روی طناب می کشد، لذتی مطلق است. او همچنین برخی از بهترین خطوط فیلم را دریافت می کند که با حال و هوای یخی ارائه می شود که فقط شما را از پا در می آورد.

فیست و اوکانر نیز عملکرد دوئل فوق العاده ای دارند. فیست که اخیراً بیشتر به خاطر سرقتش شناخته شده است داستان سمت غربی redux، هر گونه بقایای پس زمینه تئاتر کودکان را برای بازی هنری دور می اندازد. در خاطراتش، او احساساتی و نرم، مؤدب، اما با گرایش به پرخاشگری منفعلانه است. در حال حاضر، او یک دستگاه تنیس است که در آستانه یک بحران میانسالی است که تنها با ملاقات با دوست قدیمی‌اش بدتر می‌شود – تحول عاطفی اجتناب‌ناپذیر او با یک سرویس موشکی همراه است که باعث می‌شود روی صندلی خود بپرید. در مورد اوکانر، پاتریک به نوعی چاق تر از سرگردان بداخلاق این بازیگر است. کایمرا و بی نهایت باهوش تر پاتریک پسر سرسخت در وسط جدول زمانی فیلم بنزینش تمام می‌شود، و با وجود اینکه این را می‌داند، پاتریک هنوز مردی است که فکر می‌کند می‌تواند خود را با هر چیزی جذاب و مجذوب کند. او ناز نیست، اما قطعا مغناطیسی است، با لبخندی که گوشه لبش را می کشد و بیشتر از همیشه می گوید.

پسران از هم تیمی به رقیب تبدیل می شوند و به دشمنان سرسخت در داخل و خارج از زمین تبدیل می شوند و وقتی در راند پایانی به میدان می روند، متقاضیان در خدمت عظمت است مدتی طول می کشد تا در نهایت به آنجا برسید، و برخی از ترفندهای سینمایی می توانند شما را پرت کنند، اما وقتی پاتریک می رود تا توپ سرنوشت ساز نهایی را پرتاب کند و آرت به دیدار او می دود و تاشی تماشا می کند و منتظر می ماند تا دوباره آن نوع قدرت را احساس کند. ، این بازی، مجموعه، مسابقه است.